یکی از شاخصهای بسیار مهم در استراتژی های معاملاتی موفق در بازار فارکس یا ارزهای دیجیتال، نسبت ریسک به ریوارد یا همان R/R می باشد. هدف اصلی معاملهگران همواره به دست آوردن سود بیشتر و کاهش زیان است. با استفاده از روش نسبت ریسک به ریوارد، آنها میتوانند میزان این دو پارامتر را بررسی کرده و در نهایت تصمیم بهتری اتخاذ کنند. در واقع، این نسبت نمایانگر این است که افراد تا چه میزان از ریوارد، حاضر به تحمل ریسک هستند.
نسبت ریسک به ریوارد نشان میدهد که به ازای هر واحد ریسکی که سرمایهگذار در یک معامله میکند، چه میزان ریوارد کسب میکند. اغلب سرمایهگذاران از این نسبت برای مقایسه بازده مورد انتظار یک سرمایهگذاری با میزان ریسک آن استفاده میکنند. به طور مثال، نسبت ریسک به ریوارد 1:2 نشان میدهد که سرمایهگذار برای هر واحد ریسکی که برای معامله میپذیرد، قصد دارد 2 واحد ریوارد کسب کند. همچنین، نسبت ریسک به ریوارد 1:9 نشان میدهد که سرمایهگذار باید انتظار داشته باشد با هر واحد سرمایهگذاری، 9 واحد ریوارد به دست آورد. با استفاده از این نسبت، سرمایهگذاران میتوانند بهترین تراز میان ریسک و ریوارد را برای خود ایجاد کنند و تصمیمات مناسب را اتخاذ کنند.
ریسک چیست؟
در حوزه بازارهای مالی، مفهوم ریسک (Risk) به معنای رویدادهای غیرمنتظره است که معمولاً منجر به تغییراتی در ارزش داراییها یا بدهیها میشود.
ریسکها در این حوزه به دو دسته کلی تقسیم میشوند
نوع اول ریسک واقعی یا خالص (Pure Risk) است که شامل ریسکهای فیزیکی است که انسان در طول زندگی خود با آنها مواجه است. به عنوان مثال، بیماریها و تصادفات. از ویژگیهای بارز این نوع ریسک، عدم کنترلپذیری و احتمال قطعی وقوع خسارت است.
نوع دوم ریسک سوداگرانه یا پویا است که برخلاف ریسک واقعی، فقط در موقعیتهای اقتصادی قابل سنجش است. نتیجه این نوع ریسک میتواند سود یا زیان باشد و قابلیت کنترل دارد. با استفاده از روشها و استراتژیهای مناسب مدیریت ریسک، میتوان اثرات آن را مدیریت کرد.
تفکیک این دو دسته اصلی ریسک ، برای درک بهتر ریسک و انتخاب راهکارهای مناسب برای مدیریت آن بسیار مفید است. هدف اصلی معاملهگران و سرمایهگذاران، کاهش ریسک و کسب سود از فرصتهای سودآور است.
ریوارد چیست؟
بازده (Return) در بازارهای مالی به سودی اطلاق میشود که معاملهگران و سرمایهگذاران از سرمایهگذاری خود به دست میآورند. این سود براساس شاخصهای پولی، دورههای زمانی و عملکردهای داراییها ارزیابی میشود. با افزایش قیمت سهام و سودهای نقدی که به صورت سالانه انتشار مییابد، بازدهی ایجاد میشود.
بازدهی بهینه ممکن است تحت تأثیر چندین عامل قرار گیرد، از جمله نرخ تورم، ریسک، هزینههای معاملاتی و … اما بخش قابل توجهی از بازدهی مرتبط با مهارت و دانش سرمایهگذار در مدیریت سرمایه و تصمیمگیری بهموقع و مناسب در زمان ورود و خروج سرمایه است. توانایی سرمایهگذار در تحلیل و پیشبینی بازار، انتخاب داراییهای مناسب و مدیریت ریسک، به شدت تأثیرگذار بر روی بازدهی نهایی خواهد بود.
مفهوم ریسک به ریوارد چیست؟
در بازار های مالی، نسبت ریسک به ریوارد (Risk-Reward Ratio) به عنوان یک شاخص مورد استفاده قرار میگیرد تا نسبت بین ریسکهای یک دارایی و سود مورد انتظار آن بررسی شود. سرمایهگذاران حرفهای از این شاخص برای مقایسه و ارزیابی ریسکها استفاده میکنند.
در واقع، نسبت ریسک به ریوارد به سرمایهگذار نشان میدهد که به ازای هر واحد ریسکی که در یک دارایی سرمایهگذاری میکند، چه میزان سود کسب خواهد کرد. این نسبت نشان میدهد که در تلاش برای کسب سود بیشتر، چه میزان ریسک باید بپذیرد.
هر سرمایهگذار بر اساس روحیات، هدفها و شرایط مالی خود میزان تحمل ریسک و آستانه زیان را متفاوت تعیین میکند و باید استراتژی مناسبی را برای سرمایهگذاری خود طراحی کند. در این استراتژی، نسبت ریسک به ریوارد میتواند به عنوان یک معیار مهم برای انتخاب داراییها و تعیین تراز میان ریسک و بازدهی مورد استفاده قرار گیرد.
نسبت ریسک به ریوارد به سادگی نشان میدهد که چقدر سود مورد انتظار برای هر واحد ریسکی است که سرمایهگذار در سرمایهگذاری خود قرار میدهد. به این ترتیب، نسبت ریسک به ریوارد احتمالی را نشان میدهد که سرمایهگذار بهازای هر واحد ریسکی که بپذیرد، سود کسب خواهد کرد. این مفهوم معمولاً در ارزیابی و مقایسه داراییها و سرمایهگذاریها به کار میرود. در واقع، نسبت ریسک به ریوارد به سرمایهگذار کمک میکند تا میزان ریسکی که در پذیرش آن داوطلب است، با سود مورد انتظار راهاندازی شده در سرمایهگذاری خود مقایسه کند.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد(فرمول)
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد در معاملات به صورت ساده و آسان قابل انجام است.
برای محاسبه این نسبت، سود خالص (یا پاداش) خود را بر قیمت حداکثر ریسکی که تمایل دارید بپذیرید، تقسیم میکنید. با این تقسیم، میزان ریسک معامله را محاسبه میکنید.
برای استفاده از محاسبات ریسک به ریوارد در فرایند معاملات خود، ابتدا یک دارایی را انتخاب کنید و اهداف تارگت و حدضرر آن را بر اساس قیمت فعلی تعیین کنید. سپس نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کنید.
اگر نسبت ریسک به ریوارد زیر آستانه تحمل ضرر شما قرار دارد، میتوانید حد ضرر خود را بالاتر ببرید تا به یک نسبت قابل قبول برسید. اگر نمیتوانید به یک نسبت قابل قبول دست یابید، ممکن است نیاز باشد دارایی سرمایهگذاری خود را تغییر دهید
در واقع این دو فرمول بیانکننده رابطه بین ریسک و ریوارد هستند.
فرمول اول، رابطه بین ریسک و حد ضرر را نشان میدهد. با این فرمول، میتوانید میزان ریسک را بر اساس فاصله قیمت سهم از حد ضرر محاسبه کنید.
فرمول دوم، رابطه بین ریوارد و حد سود را نشان میدهد. این فرمول به شما کمک میکند میزان ریوارد را بر اساس فاصله قیمت ورودی از حد سود را محاسبه کنید.
برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، مقدار ریسک را بر روی مقدار ریوارد تقسیم کنید. اگر نسبتی که محاسبه شده کمتر از 50 درصد باشد، به عنوان یک نسبت قابل قبول برای خرید مناسب در نظر گرفته میشود.
در اینجا توجه کنید که فرمولهای مذکور فقط یک روش محاسبهی ساده برای نسبت ریسک به ریوارد هستند و در واقع نمیتوانند تمام جنبهها و پیچیدگیهای مربوط به محاسبه این نسبت را پوشش دهند. در عمل، برای تصمیمگیری مناسب، باید با توجه به شرایط و جزئیات بیشتری اقدام به محاسبه و تحلیل نسبت ریسک به ریوارد کنید.
اهمیت ریسک به ریوارد
اصول و قواعد ریسک به ریوارد در معامله گری در بازارهای مالی بسیار اهمیت دارد. هر کسی که در این حوزه فعالیت میکند، باید این اصول را رعایت کرده و به آنها پایبند باشد تا به موفقیت دست یابد.
ممکن است شده باشد که در بررسی دو فرد فعال در یک حرفه خاص، تفاوت قابل توجهی در عملکرد آنها را مشاهده کنید. این اختلاف میتواند به دلیل رعایت یک فاکتور مهم به نام “فوت استاد” باشد. “فوت استاد” به معنای رعایت یک جزئی ساده و ظاهراً کم اهمیت است، اما در واقع بسیار حائز اهمیت است.
در بازارهای مالی، ما شاهد استفاده افرادی از استراتژیهای مشابه در یک بازه زمانی مشابه و با رعایت اصول و قواعد تقریباً یکسان هستیم. اما به طور شگفتانگیزی، تنها یکی از آنها به سودهای قابل توجهی میرسد و دیگری نه. دلیل این تفاوت به همان “فوت استاد” برمیگردد که یکی از آنها آن را رعایت میکند و دیگری نه.
مهم است به یاد داشته باشیم که در بازارهای مالی، چندین “فوت استاد” وجود دارد که باید رعایت شود و ریسک به ریوارد یکی از اصول اساسی آنهاست. به همین دلیل، رعایت این اصل بسیار مهم است و در کسب موفقیت در معاملات مالی تأثیرگذار خواهد بود.
بهترین نسبت ریسک به ریوارد
نسبت ریسک به ریوارد در بازارهای مالی بسیار اهمیت دارد. این نسبت نشان دهنده تعادلی است که بین میزان ضرر و سود مورد انتظار در یک معامله برقرار میشود. هر چه نسبت ریسک به ریوارد کمتر باشد، بهتر خواهد بود. به عبارت دیگر، میزان ضرری که شما در صورت بروز آن پذیرفته میکنید باید کمتر از میزان سودی باشد که قابل کسب است.
استراتژیها و مدلهای مختلفی برای معامله گران در بازارهای مالی وجود دارد، و هر کدام نیازمند نسبت ریسک به ریوارد متفاوتی هستند. برای معاملات کوتاه مدت مانند اسکالپینگ، نسبت ریسک به ریوارد کمتر از یک به یک ممکن است مناسب باشد. اما برای معاملات میان مدت و بلند مدت، نسبت ریسک به ریوارد باید بیشتر باشد، به عنوان مثال یک به دو یا یک به سه.
اهمیت رعایت نسبت ریسک به ریوارد در انتخاب استراتژی و اجرای معاملات به این دلیل است که این نسبت تعیین کننده میزان سود و ضررهای متوقع است. با رعایت این نسبت، معامله گران قادر خواهند بود معاملات خود را بهبود بخشند، ریسکهای زیادی را کاهش دهند و از سوددهی پایدارتری برخوردار شوند.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه عبارت است از فرایند برنامهریزی، مانیتورینگ و کنترل سرمایههای مالی یک فرد یا سازمان به منظور دستیابی به اهداف مالی مشخص. در این فرایند، سرمایههای مالی افراد مانند پساندازها، سهام، اوراق بهادار و دیگر سرمایههای قابل نقل و انتقال در نظر گرفته میشوند و بهینهسازی و مدیریت میشوند.
مدیریت سرمایه شامل تعیین اهداف سرمایهگذاری، انتخاب مناسب ابزارها و موقعیتهای سرمایهگذاری، تنظیم سطح ریسک، تنظیم نسبت بین درآمد و سود، و کنترل مداوم سرمایه و سوددهی آن میشود. همچنین، مدیریت ریسک و مدیریت پورتفوی نیز جزء اصول مدیریت سرمایه محسوب میشوند.
با بهرهبرداری بهینه از مدیریت سرمایه، هدف اصلی کسب سود و افزایش سرمایه در طولانیمدت است. در عین حال، نیاز است که مدیریت سرمایه با توجه به شرایط و اهداف فردی تعیین گردد تا نتایج مطلوب را به دست آورد.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه
1.ریسک:
یکی از ارکان اصلی مدیریت سرمایه، تعیین و مدیریت ریسک است. قبل از شروع معاملات، معاملهگران باید میزان ریسک مورد انتظار را تعیین کنند و براساس توانایی خود در میزان ریسک پذیری، آن را مشخص کنند. برای حفظ سرمایه، این میزان باید ثابت بماند، زیرا برخی از معاملهگران ممکن است به دنبال افزایش سود، میزان ریسک را افزایش دهند و در نتیجه سرمایه آنها دچار زیان میشود.
2.بازده:
بازدهی نشاندهنده سودی است که سرمایهگذاران از سرمایهگذاری خود به دست میآورند. این بازدهی براساس شاخصهای مالی، دورههای زمانی و عملکرد داراییها ارزیابی میشود. با افزایش قیمت دارایی و بهرههای نقدی سالانه، بازدهی بهبود مییابد. بازدهی بهینه تحت تأثیر چندین عامل قرار میگیرد، از جمله نرخ تورم، ریسک، هزینههای معاملاتی و غیره. با این حال، بخش قابل توجهی از بازدهی به مهارت و دانش سرمایهگذار در مدیریت سرمایه، و همچنین تصمیمگیری درست و بهموقع برای ورود و خروج از معاملات، بستگی دارد.
3.نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه از طریق میزان اختلاف میان سطح اولیه سرمایه پیش از ضرر و میزان سرمایه کنونی به دست می آید و نشان دهنده میزان سرمایه از دست رفته سرمایه گذاران در یک معامله ناموفق یا زیان ده بوده است. تفاوت بین افت سرمایه ای که تریدرهای حرفه ای و تریدرهای مبتدی تجربه می کنند این است که حرفه ای ها در زمان افت سرمایه به دلیل مهارتی که در کنترل و مدیریت سرمایه دارند، ضرر کمتری را متحمل می شوند.
4.حجم معاملات:
حجم معاملات به تعداد واحدهایی از یک دارایی اشاره دارد که سرمایهگذاران با خرید آنها مالکیت آن تعداد را به دست میآورند. حجم معاملات میتواند تأثیر زیادی بر ریسک و بازدهی داشته باشد. هرچه حجم معاملات یک سرمایهگذار بیشتر باشد، ریسک و بازدهی بیشتری نیز برای او به همراه خواهد داشت، زیرا سرمایهگذار دارای سهم بیشتری از دارایی است و بنابراین سود و زیان ممکن است به همان اندازه بیشتر شود. بهتر است سرمایهگذاران همهی سرمایه و داراییهای خود را در یک معامله قرار ندهند تا کل سرمایه آنها در معرض ریسک بالا قرار نگیرد.
نسبت بازده به ریسک:
این نسبت باید توسط معاملهگران قبل از ورود به بازار محاسبه شود تا نشان دهد که با توجه به میزان ریسک در نظر گرفته شده، چقدر بازدهی مطلوب است. این اقدام باعث میشود که یک محدودیت برای کنترل احساسات سرمایهگذاران ایجاد شود و تعادلی مناسب بین میزان ریسک و بازدهی حاصل شود. هرچه میزان ریسک پذیری سرمایهگذاران بالاتر باشد، میزان بازدهی که دریافت میکنند نیز احتمالاً بیشتر خواهد بود. با این حال، این موضوع نباید سبب شود که ریسکهای نجومی را به دلیل تمایل بالا به سود، بپذیرند.
مزایای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
رعایت نسبت ریسک به پاداش قبل از ورود به معامله و تعیین حد سود و حد ضرر میتواند به شما کمک کند تا از ترس و طمع در زمان ترید جلوگیری کنید. با داشتن یک استراتژی مشخص و حدود مشخص برای سود و ضرر، میتوانید به صورت مستقل و با اعتماد به نفس به ترید خود ادامه دهید.
تعیین حد سود و حد ضرر معمولاً بر اساس تحلیل تکنیکال و ارزیابی ریسک انجام میشود. با تعیین سطح واقعی انتظارات خود و تعیین نسبت میان ریسک و ریوارد، میتوانید معاملاتی را انتخاب کنید که با استراتژی و اهداف شما همخوانی داشته باشند.
در نظر داشته باشید که بازار همواره قابل پیشبینی نیست و ریسک همیشه وجود دارد. به همین دلیل، مهم است که درک کنید عملکرد قبلی یک روش یا استراتژی در گذشته، ضمانتی برای عملکرد آینده نیست و ممکن است شرایط بازار تغییر کند.
رابطه میان وین ریت و ریسک به ریوارد
در بازارهای مالی، وین ریت (Win Rate) و ریسک به ریوارد (Risk-to-Reward Ratio) دو مفهوم کلیدی هستند که برای تریدرها بسیار مهم میباشند.
وین ریت، در واقع نسبت تعداد معاملات موفق به کل تعداد معاملات است. به عبارت دیگر، این مفهوم نشان میدهد چه درصدی از معاملات شما با سود خاتمه یافتهاند. اگر وین ریت بالا باشد، به این معنی است که شما توانستهاید درصد زیادی از معاملات را با سود ببندید و معمولاً این یک نشانه خوب از معاملات موفق است.
ریسک به ریوارد (Risk-to-Reward Ratio) نیز نسبتی است که میان میزان سود مورد انتظار و میزان ریسک در یک معامله برقرار میکند. این نسبت نشان میدهد که برای هر واحد ریسک در معامله، چقدر سود مورد انتظار وجود دارد. بطور معمول، یک ریسک به ریوارد بالا به این معنی است که شما درصد بیشتری از سود را در مقابل هر واحد ریسک دریافت میکنید و این به عنوان یک استراتژی مطلوب در معامله گری محسوب میشود.
درباره رابطه بین وین ریت و ریسک به ریوارد، معمولاً اگر وین ریت معاملات شما بالا باشد، یعنی شما درصد زیادی از معاملات را با سود ببندید، احتمالاً باید ریسک به ریوارد پایینتری داشته باشید. این به این معنی است که برای هر واحد ریسک، سود کمتری را دریافت میکنید. این رابطه منطقی است زیرا با وجود وین ریت بالا، ممکن است بتوانید بیشترین سود را از معاملات موفق بدست آورید و به همین ترتیب ریسک کمتری را در هر معامله بپذیرید.
به هر حال، لازم به ذکر است که این رابطه بین وین ریت و ریسک به ریوارد به تمامی تریدرها صدق نمیکند و ممکن است تریدرهای با تجربه با توجه به دانش و استراتژیهای خود، رابطه مستقیمی بین این دو مفهوم را داشته باشند. بنابراین، تجربه و شناخت شخصی از بازار و استراتژیهای معاملاتی نقش مهمی در این رابطه دارند.
برای رسیدن به یک استراتژی معاملاتی با وین ریت بالا و ریسک به ریوارد مطلوب، نیاز به صبر، حوصله و تحلیل دقیق دارید. دستیابی به این نتیجه به صورت آنی و یک شبه امکانپذیر نیست و نیازمند زمان و تجربه است.
نتیجه گیری
نسبت ریسک به ریوارد نشان دهنده تعادلی است که سرمایهگذاران در برابر ریسک و پاداش معاملات خود ایجاد میکنند. این نسبت نشان میدهد که چقدر آمادگی دارید برای قبول ریسک از دست دادن سرمایه خود به اندازهای باشد که در مقابل آن سود را دریافت کنید.
برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، میبایست احتمال سود و ضرر معامله را ارزیابی کنید. این نسبت نمایانگر نسبت سود مورد انتظار به زیان مورد انتظار است و بر اساس آن میتوانید تصمیمهای سرمایهگذاری بهتری بگیرید.
اگر نسبت ریسک به ریوارد کمتر از 50 درصد باشد، به این معنی است که برای کسب سود، حاضرید ریسکی کمتر را بپذیرید. بهترین نسبت ریسک به ریوارد در معاملات، یک به سه است، به این معنی که برای هر واحد ریسک، سه واحد سود انتظار دارید.
بنابراین، قبل از ورود به معامله، محاسبه و بررسی نسبت ریسک به ریوارد میتواند به شما کمک کند تا تصمیمات بهتری درباره سرمایهگذاری خود بگیرید. در نهایت، از آنجایی که دسترسی به نسبت ریسک به ریوارد مطلوب نیازمند صبر و حوصله است، توصیه میشود به طور دقیق و با رعایت اصول معاملاتی، استراتژی مناسبی را برای خود ایجاد کنید.
استفاده صحیح از ریسک و ریوارد و نسبت حاکم بین آنها واقعاً بهترین راه برای فیلتر کردن معاملات و جلوگیری از ضرر است. با محاسبه و ارزیابی ریسک به ریوارد، میتوانید تصمیمات بهتری در مورد معاملات خود بگیرید و از رویکردی برنامهریزی شده و منطقی بهره ببرید.
نحوه تعریف ریسک به ریوارد و نسبت حاکم بین آنها میتواند بسته به استراتژی معاملاتی شما و همچنین نماد و چارت مورد نظر متفاوت باشد. بنابراین، مهم است که با استفاده از فرمول و اصولی که درباره ریسک به ریوارد بیان شد، آن را برای خودتان محاسبه و تعریف کنید.